Google حالا دیگر نه یک شرکت یا یک سایت، که یک فعل است؛ فعلی که خیلیها در شبانهروز بیشتر از پرکاربردترین فعلهای زبان مادری، مرتکبش میشوند. روزی که گوگل اعلام کند دیگر دنبال چیزی نمیگردد، دنیا کم یا زیاد تغییر خواهد کرد.
مدتی پیش، مجله فورچون، لیستی منتشر کرد از 100 شرکتی که بهترین شرایط کار را برای کارمندانشان فراهم میکنند و البته گوگل در رأس این فهرست قرار داشت: شرکتی که سال گذشته از بین یک میلیون و 100هزار متقاضی کار، 2200 نفر را استخدام کرده است. شنیدن رازهای موفقیت و محبوبیت این غول اینترنتی، از زبان مدیرعاملش- اریک اشمیت- میتواند جالب باشد.
48 سال پیش، پیتر دراکر، مفهومی را ابداع کرد که به نظرم ما در گوگل به دنبال پیاده کردن هرچه بهترش هستیم: «کارکنان دانشمحور» با تعریف او کسانی هستند که فکر میکنند برای مؤثر بودن حقوق میگیرند، نه برای اینکه از 8 صبح تا 4 عصر کار کنند.
شرکتهای هوشمندی که در جذب و پرورش این افراد موفق باشند، خیالشان را از بابت در اختیار داشتن برگ برنده برتری در رقابتهای تجاری 25 سال آینده راحت کردهاند.
در گوگل ما به دنبال همین برتری هستیم. الآن بحثی هست بر سر اینکه آیا شرکتهای بزرگ، کارکنان دانشمحورشان را بد مدیریت میکنند یا نه و هر شرکتی که قضیه را درست نفهمد یا جدی نگیرد کارش تمام است. چیزهایی که در ادامه میآید، 10 اصل کلیدی گوگل برای استفاده هرچه بهتر از کارکنان دانشمحور است.
1 - گروهی استخدام کنید: کسی که برای استخدام شدن به گوگل میآید، حداقل با 6 نفر مصاحبه میکند که اینها از بین کادر مدیران و همینطور همکاران بالقوه داوطلب انتخاب میشوند. اینجا نظر و عقیده همه در نظر گرفته میشود و این، فرآیند استخدام را عادلانهتر میکند. درست است که کار بیشتر طول میکشد اما ارزشش را دارد. اگر آدمهای بزرگی را استخدام کنید و نظرشان را در استخدام بقیه بپرسید، مسلم است که آدمهای بزرگ بیشتری نصیبتان میشود.
2 - به فکر تک تک نیازهایشان باشید: به قول دراکر هدف اصلی برداشتن همه موانع از سر راه کارکنان دانشمحور است. در گوگل فقط وسایل و لوازم کار مهیا نیست. غذاخوریهای درجه یک، سالنهای ورزش، لباسشویی، ماساژ، آرایشگاه، کارواش، خشکشویی، سرویسهای رفتوآمد و خلاصه هر چیزی که یک کارمند سختکوش ممکن است به آن احتیاج پیدا کند اینجا حاضر است. باید حقیقت را پذیرفت: برنامهنویس میخواهد برنامه بنویسد، نمیخواهد رختهایش را بشوید پس بهتر است کاری کنید که بدون نگرانی هر دو را بتواند انجام بدهد.
3 - کنار هم جمعشان کنید: تقریباً تمام پروژههای گوگل، کارهای تیمی است و تیمها باید با هم در رابطه باشند. بهترین راه برای ساده کردن این ارتباط این است که اعضای تیم را در چند متری همدیگر بنشانید.
در گوگل تقریباً هیچکس دفتر کار اختصاصی ندارد. به این ترتیب وقتی یک برنامهنویس میخواهد با همکارش مشورت کند، دسترسی، آنی و بلافاصله است: بدون تلفن، بدون ایمیل و بدون انتظار برای جواب. حتی مدیرعامل گوگل- که خودم باشم- هم تا چند ماه دفتر اشتراکی داشت و باید بگویم نشستن کنار یک کارمند دانشمحور، تجربه آموزشی فوقالعادهای بود.
4 - هماهنگی را آسان کنید: چون اینجا همه اعضای یک تیم در چند قدمی هماند، هماهنگی پروژهها کار به نسبت آسانی است. علاوه بر مجاورت فیزیکی، هر کارمند گوگل (یا گوگلر) هفتهای یک ایمیل کوچک به بقیه اعضای گروهش میزند و آنها را از کارهایی که در هفته گذشته کرده است باخبر میکند. در چنین محیطی، تعقیب روند کار و انجام هماهنگیها بسیار آسانتر است.
5 - محصولتان را مصرف کنید: کارکنان گوگل، بهطور گسترده از ابزارها و محصولات شرکتشان استفاده میکنند. تقریباً تمامی پروژهها و فعالیتهای گوگل، یک صفحه وب داخلی دارد که در اختیار اعضای تیم پروژه است. سایر ابزارهای مدیریت اطلاعات هم در گوگل بهوفور استفاده میشود که خیلیهایشان در نهایت به صورت یکی از محصولات شرکت درمیآید.
مثلاً یکی از دلایل موفقیت Gmail این است که چندین ماه بهصورت آزمایشی در خود شرکت مورد استفاده قرار میگرفت و چون ایمیل، ابزار بسیار مهمی در ارتباطات داخلی شرکت است، Gmail بهتدریج طوری تغییر و ارتقا پیدا کرد که بتواند از عهده برآورده کردن نیازهای سختگیرترین مشتریانش بربیاید؛ مشتریهایی که همان کارکنان دانشمحور ما بودند.
6 - خلاقیت را تشویق کنید: مهندسان گوگل میتوانند تا 20 درصد از وقتشان را صرف پروژههای شخصی کنند. البته پروژه باید تصویب شود و همیشه هم چیز مفیدی از آب درنمیآید، اما ما نمیخواهیم جلوی خلاقیت آدمهای خلاق را بگیریم.
یکی از سلاحهای نهچندان سری گوگل، «فهرست ایدهها»ست: یک صندوق پیشنهادات مجازی که مرتباً با ایمیل بین کارکنان ردوبدل میشود و هرکس میتواند ایدههایش درباره چیزهای مختلف- از فرآیند پارک ماشین در شرکت گرفته تا محصول بعدی گوگل- را در آن بنویسد. نرمافزار صندوق، به همه اجازه میدهد که درباره ایدهها نظر یا به آنها امتیاز بدهند و به این ترتیب بهترین ایدهها به صدر فهرست میآید.
7 - بکوشید به اتفاق نظر برسید: در اسطورهشناسی مدرن شرکتها، کسی که بهتنهایی تصمیم میگیرد، قهرمان است. ما همان ضربالمثل قدیمی را که میگوید: «چند نفر بیشتر از یک نفر میفهمند» ترجیح میدهیم. در گوگل، مدیر، گردآورنده دیدگاههاست نه دیکتاتور تصمیمها. رسیدن به اتفاق نظر، گاهی خیلی طول میکشد اما همیشه تیمی متعهدتر و تصمیمهایی بهتر بهدست میدهد.
8 - شرور نباشید: درباره این جمله- که شعار گوگل است- خیلی حرفها زده شده ولی ما سعی میکنیم- مخصوصاً در ردههای مدیریتی- با آن زندگی کنیم. اینجا هم مثل همه شرکتهای دیگر، آدمها دیدگاههای شخصیشان را دوست دارند اما بر خلاف تمرینهای مدیریتی بعضی از شرکتهای معروف، در گوگل کسی صندلی پرت نمیکند. [کنایه از اتفاقی است که در مایکروسافت افتاد]. هدف گوگل، رسیدن به جوی از احترام و بردباری است نه شرکتی پر از بلهقربانگو.
9 - از اطلاعات استفاده کنید: در گوگل، تقریباً هر تصمیم بر اساس تحلیلهای کمی گرفته میشود. اینجا سیستمهایی برای مدیریت اطلاعات هست و تحلیلگرانی که در میان این دادهها غوطه میخورند و برای بهروز نگهداشتن ما، روند تغییرات همهچیز را نشانمان میدهند. غیر از این، هر بخشی از بازار که درگیرش هستیم، یک تابلوی آنلاین دارد که موقعیت ما را در بازار نمایش میدهد.
10 - ارتباطات موثر داشته باشید: جمعه هر هفته یک گردهمایی همگانی در گوگل برقرار است شامل اعلام اطلاعیهها، معرفی اعضای جدید، پرسش و پاسخ و البته خوردنی و نوشیدنی.
چنین جلساتی، مدیران و کارکنان دانشمحور را در تماس و ارتباط با یکدیگر قرار میدهد. در مقابل پخش و انتقال گسترده اطلاعات در درون گوگل، نشت اطلاعات به بیرون تاکنون بسیار کم بوده است. برعکس خیلیها که فکر میکنند به کارمند وفادار باید اعتماد کرد، ما معتقدیم کارمندی که مورد اعتماد قرار بگیرد، وفادار هم خواهد بود.
منبع: نیوزویک